دیروز گذشت اما به سختی، امروز هم در گذر است آنهم سخت... با اینکه همیشه سعی کردهام زنی قوی و متکی به خود باشم اما نمیدانم چرا چنین وابسته یا دلبستهء توام. دستم نمیرود سماور را روشن کنم چون تو که نیستی کنارم چای بنوشی، مدام بغض دارم. مرا چه شده نمیدانم! اسمان هم میبارد. هم شادم و هم غمگین... برچسبها: همسرانه, روزهای۳۳سالگی + نوشته شده در یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۶ساعت 14:36 توسط منِ مادر | , ...ادامه مطلب
زندگی خیلی آرام در جریانه، من نشستم، پشتم گرمای بخاری رو حس میکنه، سمت چپ پسرم خوابه و صدای نفسهاش میاد. کمی اونطرفتر مرد خونه کتاب تو دستش داره، پاهاشو دراز کرده و رو هم انداخته، جلد کتاب رو میخونم تاریخ اندیشههای سیاسی در غرب، و سمت چپش دخترم خوابیده،یه عصر سرد پاییزیه، از بیرون صدای ماشینها میاد... آشپزخونه مرتبه و ظرفهای ناهار شسته شده و سماوری که داره قلقل میجوشه، خیلی اروم از رو مبل بلند میشم دمپاییهای روفرشیمو میپوشم و یه دستی به موهام میکشم و گوشهء دامن گلگلیم رو میگیرم و اروم قدم برمیدارم به سمت آشپزخونه، دو تا ماگ خوشگلم رو برمیدارم، شیرینیهایی که روز قبل پختمو از تو یخچال میارم بیرون و تو بشقاب میچینم، و حالا دارم با سینی نسکافه و شیرینی میام تو هال، از رو شلف بالای سرم کتابمو برمیدارم، کتابی که اینروزا دارم میخونمش، شاید شاملو شاید سهراب شایدم یه کتاب در باب روانشناسی کودک... سینی رو خیلی آروم رو میز میذارم، و نسکافه رو خیلی آروم هم میزنم، یکی از شیرینیها رو برمیدارم و میذارم تو دهن مرد خونه، مزه زنجبیلشو خیلی دوست داره و با لبخند بهم نگاه میکنه...بچهها هنوز خوابن، کتابمو باز میکنم و لیوان نسکافه رو تو دستم میگیرم، زندگی یعنی همین لحظههای ناب... حتی تصورشون.برچسبها: روزهای زندگی + نوشته شده در چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۶ساعت 18:16  توسط منِ مادر , ...ادامه مطلب
باید با او بیشتر بخندم، با هر بوسهای بر پسرک خودم را بدهکار دخترم میدانم به همان میزان و کیفیت. وقتی هر سه کنار همیم؛ هر دوشان را نوبتی میبوسم. مادر بهتری شدهام اما گمان میکنم هنوز نتوانستهام دخترکم را راضی کنم. گاهی او بمن درس میدهد و یادآوری میکند که چگونه مادری باشم. فهم و درکش را میستایم و همین، کار مرا سختتر میکند. با آنچه که از مربیان پیشدبستانیش دربارهء او شنیدهام؛ امیدوار,همهء,انچه,اینروزها,میگذرد ...ادامه مطلب
سووشون نام رمانی از سیمین دانشور نویسندهٔ نامدار چند دهه گذشته ایران است. نویسنده در این رمان زندگی فئودالی در زمان اشغال ایران از سوی انگلیسیها را به زیبایی به نگارش درآوردهاست. کاربرد برخی واژههای عامیانه شیرازی در متن گیرایی داستان را صد چندان کردهاست. یکی از ویژگیهای سووشون ساختار ساده و بیان روان آن است.* ________________________________________ کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زائیده اند یعنی خلق کرده اند و قدر مخلوق خودشان را می دانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچوقت عملا خالق نبوده اند، آنقدر خود را به آب و,سووشون,سووشون pdf,سووشون دانلود,سووشون به چه معناست,سووشون سیمین دانشور pdf,سووشون download,سووشون چیست,سووشون دانشور,سووشون ویکی پدیا,سووشون اثر سیمین دانشور ...ادامه مطلب
وقتی ساعت حدود 1یامداد خواب از سر آدم پریده باشد؛ آنهم به خاطر خوابِ بد موقعِ بعدازظهر نتیجه اش میشود همین وبگردی و وبنویسی نیمه شبی...,زندگی به وقت روستا,به وقت زندگی رنجور حالیم ...ادامه مطلب