ستار

ساخت وبلاگ
...گفت:

بگو ببینم تو پینه دوزی یا عیار؟

لبخندی آمیخته به شرم، چهره ستار را روشن کرد و تند از در بیرون رفت. بیش از این نمی خواست به خود مهلت رضایت از خویش، بدهد. این را آموخته بود که از خودرضایی، گاهی گامها را سست و چشمها را کم بین می کند. این را می دانست که میدان به چنین میلی دادن، چاهی است پیش پا که دمادم عمق بیشتری می یابد؛ چاهِ رضایت از خویش! در هر قدمت دهان می گشاید و تو سرانجام از او کم می آوری.

که یک بار اگر؛ خوشایند، در آن بلغزی؛ فرو شدن و بیشتر غرق شدن در آن برایت عادتی دلپسند می شود. عادتی که تو را می خورد و تو با شوقی سکرآور به سویش می روی. و دم به دم تندتر می روی!

ستار با شناختن ابن میل شیرین و ویرانگر، توانسته بود مهاری عارفانه بر آن بزند. و تا در هلاک نفس نیفتد، باری ستیزی بی امان با آن می داشت؛ پرهیز از شعله نهفته، پرهیز از میل رضایت و نوازش خویش. به خود باورانده بود که خودنوازی خویش، نوعی بیماری است. مرضی است که دامنگیرت اگر بشود، دیگر رهایی از آن ناممکن اگر نباشد، محال است. و در روح اگر زمینه رشد بیابد، کشنده است. روح را چون خوره نابود می کند. زیرا که این احساس شیرین؛ تنبلی و توقع، تفرعن و خودنمایی، تحقیر و نارضایی از دیگران را به دنبال می آورد. و ستار می کوشید تا در عین باور خود، باور نیرو و امکان خود، از این «خودرضایی»* دوری جوید. پس به این میل، به این مار، میدان نمی داد.

کلیدر جلد چهارم-محمود دولت آبادی

* بولد شده توسط من

بیش از آنکه فکر میکردم تحت تاثیرش واقع شده ام. و نمیدانم این خوب است یا بد؟!

ستار هم برای خودش عارفی بوده هاااا.

خواب سفید مامان...
ما را در سایت خواب سفید مامان دنبال می کنید

برچسب : ستاره شهابی,ستار,ستاره,ستاره پسیانی,ستار اكاديمي,ستار بهشتی,ستار تايمز,ستاره اسکندری,ستاره افغان,ستاردول, نویسنده : manozendegimo بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 7:27